هزارتو روایتی است از زندگی موسیقیدانی که روزی بهناگاه بیدار میشود و در میانهی بهت و گیجی درمییابد که حافظهاش را از دست داده و برای یافتن هویتش در تلاش و تلاطم است. او در مواجهه با پرسشهایی دشوار برای دستیافتن به گذشتهاش است. آیا نمیتوان بدون گذشته، فقط به آنچه پیش روست چنگ زد و خود را ...
مرجان خانم تنها و ساکت است. ولی در پس این انزوا دنیایی بهغایت انسانی نهفته است، دنیایی که گویی وجود ندارد، درست مثل خود مرجان؛ زنی که امید را در تکهپارچههای گرهخورده به درخت مقدس آرزوها، در سکههای بخت پرتابشده به چشمه، در چشمدوختن به گنبد مسجد و شمعدانهای روشن کلیسا جستوجو میکند. ...
«هیچکس پیروز ماجرا نیست. همه خودشان را با اوضاع وفق میدهند.» نمایشی هولناک و درعینحال طناز از اولین روزهای ظهور فاشیسم و طرفداران دوآتشهی رایش سبیلمسواکی، آدولف هیتلر. هانس ورنر ریشتر در روزگار پیروزیهای دروغین بهسراغ قصهی زندگی دو مرد همنام رفته که از بد حادثه قوموخویش هم ...
کاراتکوف، قهرمان داستان ما، کارمندی است که در ادارهای با نامی پرطمطراق اما در واقع کوچک و نهچندان مهم کار میکند: بنیاد تأمین مواد اولیه برای کبریت. کاراتکوف زندگی بخور و نمیری دارد و خوشحال است که توانسته در زمانهای که کسی سر کاری نمیماند، یازده ماه تمام سر کارش دوام بیاورد و ...
معلمی تازهکار برای تدریس به شهر ماتسویاما، در جزیرهای کوچک و دورافتاده، در ژاپن میرود. این معلم جوان که از کودکی بیپروا و پرخاشگر بوده و خدمتکار سالخوردهی خانه او را «باچّان» یا ارباب کوچک صدا میکند، حالا هم باید خودش را از دغلکاری و دورویی دیگر آموزگاران برهاند و هم از پس ...
شورش در برابر واقعیت بیرونی، در عین ناکامی در تغییر، دستمایهی اصلی صنعالله ابراهیم در آفرینش رمان کمیته است؛ رمانی که نویسندهاش را یکی از پیشگامان «رمان نو» در دنیای ادبیات عرب میدانند. جملههای آغازین این رمان بهوضوح یادآور محاکمهی فرانتس کافکاست؛ مردی که اول صبح با رعایت همهی تشریفات ...
«حافظهی مادرم ضعیف شده بود. ماههای آخر عمرش غرق در دنیای کودکی شده بود. ناگهان دخترکی میشد و کمی بعد نوعروسی ترسان. مادرم رازهای سربهمهرش را برایم فاش میکرد، درددل میکرد، از مردهها و زندهها یاد میکرد و من حیرتزده به آن کالبد و روح و حافظهی روبهپایان نگاه میکردم. عشق فرزندی، عشقی ...
بازنشسته، پنجمین و آخرین رمان پلیسی دورنمات، رمانی است ناتمام که اورس ویدمر تمامش میکند. هُشاشْتِتلِر، بازرس بازنشسته، تصمیم میگیرد در دوران بازنشستگیاش سراغ کارهایی برود که در طول خدمتش ناتمام ماندهاند؛ به دیدار تبهکاران و قانونشکنانی برود که بنا به دلایلی خودش مانع از گرفتارشدن و ...
سال ۲۰۷۳ است و فقط چند گروه از مردم زنده ماندهاند. پروفسور جیمز هاوارد اسمیت در سرزمینی خالی از سکنه پرسه میزند و از خاطراتش میگوید. از شصت سال پیش، قبل از آنکه مرگ سرخ زندگی و تمدن را بسوزاند. از زمانی میگوید که استاد دانشگاه بود... پیرمرد سعی میکند برای نوههایش شرح دهد که روزگار پیش از ...
خانم سنگصبور نام مستعار ستوننویس روزنامهای نیویورکی است که به نامهدهندگان تنها و گرفتار مشاوره میدهد. او که دیگر طاقت ندارد هر روز مشقات پرشمار زندگی آدمها را بخواند، میکوشد تا در نقشی فروبرود که دبیر تحریریه با بدجنسی به او پیشنهاد میکند: اینکه او یکی از کشیشان آمریکای قرن بیستم است...
سبد خرید شما خالی است.