و نهتنها به عملکرد خانواده کمک میکند، بلکه حضورش هم برای آرامش روانی آنها لازم است. او ناظر و شاهد تمام کارهایی است که آنها کردهاند و همینها را به یادشان میآورد؛ عشقشان و رشدشان را کنار یکدیگر.
مرگ جک تا جایی بر تصمیم او تأثیر میگذارد که تصمیم میگیرد آدمها را بهطور تصادفی انتخاب کند و پول را بهشان ببخشد، چراکه جک هم بی هیچ دلیلی و بهشکل تصادفی برای مرگ برگزیده شده است.
بدنهی اصلی داستان اولتسکایا با روزهایی از تاریخ شوروی گره خورده است که گورباچف به خانهی ییلاقیاش در فورس سفر کرده است و تعدادی از تندروها با اعلام وضعیت فوقالعاده کودتا کردهاند.
سوال اینجاست اما چرا کتاب «آیشمن در اورشلیم» هانا آرنت زمانی که به چاپ رسید در دوران خود سروصدا و جنجال به پا کرد و به مذاق یهودیان خوش نیامد؟ یعنی هانا آرنت که یکی از نظریه پردازان سیاسی قرن بیستم است قادر نبوده که مانند دیگر نویسندگان و فیلمسازان دوران خود بتواند این جنایت بشری را درست به تصویر و قلم بکشد!؟ آن هم هانا آرنتی که در زمان به قدرت رسیدن نازیها توسط گشتاپو بازداشت شده و خود نیز ...
آیشمن، به بیان آرنت، هیولا نبود، شیطان نبود، مکبث نبود، ریچارد سوم هم نبود که بر سر آن باشد که نابهکار شود. مشکل او دقیقاً همین بود: افراد بسیاری شبیه به او بودند، آدمهایی نه منحرف و نه سادیست، بلکه بهشکلی اسفبار و هولناک معمولیِ معمولی.
سبد خرید شما خالی است.