سِی
شوناگون نویسندهی «کتاب بالش» ندیمهی همسر امپراطور ژاپن در حوالی سال 1000 میلادی
بوده است. اطلاعات ما از زندگی سِی شوناگون نویسندهی کتاب بالش چندان زیاد نیست؛
حتی نام واقعی او را به درستی نمیدانیم. بخش اول نام او یعنی سِی احتمالاً صورت کوتاهشدهی نام خانوادگی او یعنی کیوهارا است شوناگون نیز یکی از القاب رسمی
دربار امپراطوری و به معنی «مشاور ردهی سوم» است. القاب مشابه با آن عبارتند از
دایناگون (مشاور اعظم) و چوناگون (مشاور ردهی میانی). در آن زمان مرسوم بود که
زنان دربار را با القاب یکی از خویشاوندان مردشان میخواندند. بنابراین، احتمالاً
سِی شوناگون لقب شوناگون را از یکی از بستگان مرد خود گرفته است که از مشاوران ردهی
سوم دربار بوده است. در برخی منابع تاریخی نام واقعی سِی شوناگون را ناگیکو ضبط
کردهاند. در کتاب اما همهجا او خود را با نام سِی شوناگون میخواند.
سِی شوناگون در اوج شکوفایی دوران هِیآن زندگی میکرد. هِیآن به معنی «صلح و
آرامش» است و این نام به خوبی ماهیت این دورهی طولانی و باثبات در تاریخ ژاپن را بازگو میکند. دورهای که از سال 794 تا 1186 میلادی طول کشید و در آن فرهنگ ژاپن
بالید و به شکوفایی رسید. عامل این شکوفایی تلاقی فرهنگ وقت ژاپن با فرهنگ چین
بود. در دورهای که سِی شوناگون در آن میزیست فرهنگ چین تأثیری عمیق بر فرهنگ
ژاپن گذاشته بود، هرچند ارتباط بین ژاپن و چین قطع شده بود.
سِی شوناگون در حاشیهی این دنیا زاده شده است. پدرش والی یکی از ایالتهای آن
زمان ژاپن بود. این مقام عموماً به درباریان ردهی میانی اعطا میشد. زندگی در ایالتها
برای درباریان پایتختنشین به منزلهی نوعی تبعید فرهنگی بود. به همین علت بود که
بسیاری از والیان ایالتها بخش قابل توجهی از وقت خود را بهجای ایالت خود، در
دربار میگذراندند. در کتاب نیز هیچ ردی از زندگی سِی شوناگون در جایی بهجز پایتخت
نمیبینیم.
با کنار هم گذاشتن شواهد موجود میتوان تولد سِی شوناگون را در حوالی سال 966
در نظر گرفت و آخرین اخبار مربوط به او نیز در سال 1017 روایت شدهاند. او
احتمالاً در حدود سال 1025 درگذشته است. میدانیم که او با یکی از درباریان به نام
تاچیبانا نوریمیتسو ازدواج کرده بود و اقلاً یک فرزند از او داشته است. این
ازدواج اما دوام زیادی نداشت و پیش از آن که سِی شوناگون به خدمت ملکه درآید به
جدایی انجامیده است. در «کتاب بالش» چندین بار از مردی به نام نوریمیتسو یاد میشود
که با سِی شوناگون پیوند برادری و خواهری بستهاند. این مرد احتمالاً همسر سابق
اوست. برای روشنتر شدن دورهی زندگی سِی شوناگون شاید بد نباشد اشاره کنیم که او
با بزرگان ادب فارسی نظیر فردوسی، بیهقی، ناصر خسرو، ابوسعید ابوالخیر و خواجه
عبدالله انصاری همروزگار بوده است.
وقایع ضبط شده در «کتاب بالش» تقریباً همگی در زمانی رخ دادهاند که سِی
شوناگون در سمت ندیمگی ملکه تِیشی در دربار خدمت میکرده است. در آن زمان سِی
شوناگون کمتر از سی سال سن داشت و البته از سایر ندیمهها و خدمتکاران ملکه بزرگتر
بود. او همچنین حدود ده سال از خود ملکه مسنتر بوده است. خدمت سِی شوناگون در
دربار امپراطور ظاهراً با مرگ ملکه تِیشی به پایان میرسد و ما از زندگی و احوال
او در سالهای پایانی عمر تقریباً چیزی نمیدانیم. سِی شوناگون عاشقانه ملکه تیِشی
را میستاید و ملکه نیز آشکارا از مصاحبت با او لذت میبرد. اما گاه دوست دارد
سربهسر ندیمهی محبوب خود بگذارد و معمولاً این کار را با آزمودن عشق و وفاداری
او نسبت به خود میکند. میدانیم سِی شوناگون پس از درگذشت ملکه جایگاه خود را در
دربار از دست داده است و وقایع سخت و غمانگیز دیگری را هم از سر گذرانده و همه این
اتفاقات بزرگ تأثیر عمیقی بر زندگی او گذاشته است.
مقالات
کتاب بالش یکی از مهمترین شاهکارهای ادبیات کلاسیک ژاپن یادداشتهای روزانهی ندیمهی همسر امپراطور است که در حوالی سال 1000 میلادی رشتهی تحریر درآمده است. این کتاب از حدود 350 پارهی بلند و کوتاه تشکیل شده است و سندی تاریخی و منبعی دقیق برای شناخت دربار امپراطور ژاپن در قرن دهم میلادی و جزئیات زندگی درباریان و مناسبات بین آنها به شمار میرود.
یکی از عجیبترین جنبههای «کتاب بالش» آن است که ملغمهای شگفتانگیز از پارههای متنوع و جورواجور است. برخی از پارهها بسیار ...