مرثیه‌ای برای آفاق و ثریا

مرثیه‌ای برای آفاق و ثریا

نویسنده: 
سما بابایی
اضافه به سبد خرید
سال انتشار: 1404 تعداد صفحات: 128 قطع کتاب: رقعی
قیمت: ۲۱۵,۰۰۰تومان ( ۱۰٪ ):  ۱۹۳,۵۰۰تومان
شابک: 9786225696594

جنگ‌ها به پایان می‌رسند و سربازها به خانه‌هاشان برمی‌گردند، ولی جنگ برای هزاران انسان معمولیِ دو طرف مرز هیچ‌وقت تمام نمی‌شود. آفاق و ثریا، دو شخصیت داستانی سما بابایی، دو زن از آن هزاران انسان هستند که بعد از سال‌ها، سرنوشت کنار هم قرارشان داده است، دو زن از دو دنیای متفاوت؛ هر دو با زیبایی‌های تباه‌شده، با عشق‌های ازدست‌رفته و تنهایی‌های مرگ‌بار. آن‌ها در یک چیز دیگر هم مشترک‌اند: هر دو رازی در سینه دارند، رازی که سال‌هاست مثل یک جذامِ سرکش تکه‌تکه‌های روحشان را می‌خورد.

مرثیه‌ای برای آفاق و ثریا روایتی نفس‌گیر است از زندگی دو زن که در جنگ زنده می‌مانند، ولی سرنوشت برایشان قصه‌ی دردناک دیگری نوشته است.


دسته‌بندی اصلی داستان رمان فارسی

مقالات وبلاگ

آمدند زجر کشیدند و مُردند؛ گفت‌‌وگو با سما بابایی نویسنده‏ رمان «مرثیه‌‏ای برای آفاق و ثریا»

آمدند زجر کشیدند و مُردند؛ گفت‌‌وگو با سما بابایی نویسنده‏ رمان «مرثیه‌‏ای برای آفاق و ثریا»

قصه گفتن از زنانگی‌ها و زیبایی‌های تباه شده، آشناترین وجهی است که از او می‌شناسم. به همین خاطر می‌دانم سه سال انتظار برای انتشار کتاب «مرثیه‌ای برای آفاق و ثریا»، هیچ‌چیز را در نگاه او به عشق ناتمام‌، انتظارها و رازهای زنان داستانش تغییر نداده است. کتاب در روزهایی منتشر شد که سایه‌‎ی جنگی دوباره، هنوز بر سر شهر و آدم‌هایش بود. می‌گفت: اصلاً چه کسی این روزها حوصله‌ی خواندن دارد؟ برای من اما چاپ کتاب، همان شادی کوچکی بود که ما در آن روزها محتاج‌اش بودیم؛ ...

بیشتر بخوانید
در مرز بودن و نبودن

در مرز بودن و نبودن

به‌تازگی نشر برج، کتاب «مرثیه‌ای برای آفاق و ثریا» نوشته‌ سما بابایی را با موضوع «زنان و جنگ» منتشر کرده است. درباره جنگ تحمیلی هشت ساله، کم کتاب منتشر نشده است در این سال‌ها. از نویسندگانی که نام‌شان با این موضوع گره خورده تا نویسندگان نام‌‌آشنایی که اثری درباره‌ این رویداد مهم تاریخ معاصر نوشته‌اند و از قضا که جزو بهترین آثارشان نیز شده است و نمونه‌ متعالی‌اش «زمین سوخته‌» احمد محمود است. اما جز تجربه‌های گاه‌وبی‌گاه تعدادی دغدغه‌مند این عرصه، دراین سال‌ها، گاهی ...

بیشتر بخوانید

دیدگاه‌ها

هیج دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده!

دیدگاه خود را وارد کنید.

دانلود پی‌دی‌اف

بخشی از کتاب

«آفاق به برگه‌ها نگاه کرد. شبیه برگه‌های امتحانی پسرش بود. بالایش نوشته بود: «النجاة فی‌ الصدق». لبخند زد. اتاق بزرگ بود. هیچ پنجره‌ای نداشت. کفِ اتاق سیمانی بود. یک میز بزرگ فلزی بود که مرد پشتِ آن نشسته بود و آفاق این‌طرفش. صندلی‌‌ای که آفاق رویش نشسته بود می‌لغزید. سردش بود. صدای مرد طنین عجیبی داشت، مثل صداهایی بود که آفاق از رادیو می‌شنید. هر کلمه‌ای که می‌گفت صدا‌یش در اتاق می‌پیچید. در سر آفاق هم. سرش گیج می‌رفت. خسته بود. دلش می‌خواست بخوابد. همان‌جا روی همان زمین سفت‌ چادرش را بکشد روی سرش و چند روز بخوابد. برای همیشه حتی. پارچِ فلزی روی میز پر از یخ بود. این‌همه یخ توی این سرما برای چه بود؟ برای خودش یک لیوان آب ریخت تا بخورد. مرد لیوان را از دستش گرفت.»

سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.