داستان کوکورو
راوی در هتلی ساحلی با پیرمردی آشنا میشود. پیرمردی آرام و خونسرد که بعد از چند دیدار تبدیل به مرشد و سنسی مرد جوان میشود. بعدها راوی سنسی و همسرش را در توکیو دیدار میکند. سنسی به نظر تحصیلکرده است و از خردمندی کم ندارد اما عجیب است که هیچ نمینویسد و هیچ نمیخواند و درواقع هیچکاری نمیکند جز ولگشتن و وقتگذراندن. به نظر نمیآید دوستی نزدیکی با کسی داشته باشد و تنها فعالیت مستمرش سر زدن به قبرستانی محلی است. زمان که میگذرد راوی متوجه میشود رازی در گذشتهی سنسی وجود دارد که او با دقت از آن مراقبت میکند. سنسی به او قول میدهد که رازش را زمانی که وقتش برسد برای او فاش خواهد کرد. زمان میگذرد و سالیانی دراز طی میشود تا نامهی سنسی به دست کوکورو برسد و حالا او که تمام زندگیاش را بر اساس روش زندگی سنسی بنا کرده باید با گذشتهی او و اشتباهات و دردهایش روبهرو شود. وقتی راوی شروع به خواندن نامهی سنسی میکند قرن جدید دارد فرا میرسد.
دربارهی داستان «کوکورو»
روایت تنهایی انسان. این شاید خلاصهای باشد از درونمایه کوکورو. راوی داستان آشنایی خود و شخصیتی به اسم سنسی را بازگو میکند، شخصیتی که هستهی اصلی ماجراست. ماجرا؟ نه. در این رمان نباید دنبال ماجرایی بود. ماجرایی رخ نمیدهد. راوی شیفتهی سنسی است. جذب شخصیت سنسی شده؛ جذب شخصیت مرموز او و میکوشد که با او آشنا شود. این نزدیک شدن برای راوی ممکن میشود. تا آنکه سنسی در نامهای از گذشتهاش میگوید. گذشتهای پرادبار و تلخ و اندوهبار. کوکورو که به معنای دل یا قلب و در واقع احساسات است، رمانی است دربارهی مردمان عادی که روزگار خود را میگذرانند و با احساسات انسانی خویش درگیرند؛ با ناامیدیها و تنهاییهایشان. از این نظر کوکورو کتابی است جهانشمول و برای تمامی ساکنان جهان، اما به همان اندازه هم بازتابی است از فرهنگ ژاپن. بیجهت نیست که این کتاب در ژاپن جزو کتابهای داستانی است که خارج از برنامه در مدارس میخوانند و بحث میکنند چون روح ژاپنی که عصارهی آن احساس مسئولیت اجتماعی است به درامی خواندنی در این کتاب بدل شده است. کوکورو داستان تقابل دو جهان هم هست: فرهنگ سنتی ژاپن در مواجهه با ارزشهای مدرن که در ژاپن آن روزها، تازه داشت رشد و نمو مییافت. نمایندهی این جهان مدرن، راوی رمان است که برای خواننده بینام میماند. دانشجوی جوان دانشگاه توکیو است و سنسی، برآمده از سنتها. برآمده از جهانی که ارزشهایش آرام آرام در حال فراموش شدن است. کوکورو، خواننده را به یاد آثار بالزاک هم میاندازد؛ آنجا که تقابل میان دو جهان مختلف (بیشتر مسئلهی پول و ثروت) درام را شکل میدهد. در این داستان نیز مسئلهی پول و ثروت و ارث مطرح میشود و واکنش این دو جهان با هم خط داستانی را پیش میبرد.
بستر سیاسی و اجتماعی رمان
کوکورو روایتگر تنش میان سنت و مدرنیته در دوران میجی است. تقابلی که در ژاپن در میانهی قرن هجدهم بروز و شدت یافت؛ برخورد مدرنیته با ارزشهای سنتی. در زمانهای که دو ژاپن به موازات هم پیش میرفت: ژاپن پیش از مدرن و ژاپن مدرن. ناتسومه سوسهکی از ادیبان این دورهی حیاتی ژاپن بود. دورهای که به انقلاب میجی شناخته میشود و به رنسانس ژاپن شهره است؛ به وقتی که تمام ساختارهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ژاپن زیرورو شد. فئودالیسم به سرمایهداری گذر کرد و با فرمان امپراطور سیاست نوسازی در دستور کار قرار قرار گرفت. در چنین هنگامهای ناتسومه سوسهکی در سرزمین تابان، طلوع کرد و شد راوی این گذر ژاپن به سوی تجدد و نوگرایی. او بود که چون دیدهبانی از خودبیگانگی روشنفکران ژاپنی مینوشت، رشد نامتوازن را هشدار میداد و وجوه مختلف مدرنیتهی تازه شکلگرفته در کشورش را بررسی میکرد؛ آن هم در داستانهایش. معروفترین آنها رمان «من یک گربه هستم» که این دگرگونیها را از چشم یک گربه روایت میکرد. سوسهکی که مدتی استادی در دانشگاه را هم تجربه کرد، با وداع از فعالیت آکادمیک، روزنامهنگار و سپس به نوشتن داستان روی آورد. کوکورو را از میان آثارش، بهترین دانستهاند.
دربارهی نویسنده
ناتسومه سوسهکی را بهتر از همه سوزان سانتاگ معرفی کرده است؛ نویسندهای که «ذهنیت اروپامدار ادبیات جهان، او را به حاشیه رانده است.» تازه در سال ۱۹۵۷ بود که کوکورو بعد از گذشت چهلوسه سال از چاپ اصلی آن در ژاپن (۱۹۱۴) به انگلیسی ترجمه شد. ناستومه سوسهکی از سرآمدان و بنیانگذران ادبیات مدرن ژاپن بود. نویسندهای که در دورهای از زندگیاش ساکن انگلستان شد و سرمشقهای تازهای از آثار ادبیات غرب گرفت. به قول منتقدی سوسهکی همانقدر که وامدار سنت ادبیات کلاسیک ژاپن بود، مرهون ادبیات غرب بخصوص در فرم هم بود. ناتسومه سوسهکی خود با دریغ دراینباره گفته که: «آنچه که درین لحظه بر ذهن من حاکم است، بر آثار آیندهی من تأثیر خواهد گذاشت. افسوس، ذهنیات کنونی من میراث سنت نیاکانم نیست، بلکه اندیشههایی است که از آنسوی دریاها از نژادی بیگانه برای من آورده شده است.» ناتسومه سوسهکی که با نام اصلی ناتسومه کین نوسو، متولد ۱۸۶۷ بود و در سال ۱۹۱۶ درگذشت، نه تنها از محبوبترین رماننویسان ژاپن است، نشان به آن نشان که پرترهای از او روی اسکانسها نقش بست، بلکه تا چند نسل از نویسندگان و هنرمندان موطن خود را تحتتأثیر خود قرار داد. سرشناسترینشان آنها موراکامی است که بارها به علاقهاش به سوسهکی اشاره کرده و او را نمایندهی اصلی رمان مدرن ژاپنی و چهرهی ملی واقعی ژاپن میداند.
از علاقهمندان سرشناس دیگر به سوسهکی، هایانو میازاکی است که بسیاری او را بزرگترین انیمیشنساز تمام دورانها میدانند. میازاکی برای خلق شخصیت سوسوکه در انیمیشن مشهورش پونیو بر روی صخره، از کتاب دروازه (۱۹۱۰) نوشتهی ناتسومه سوسهکی الهام گرفته است. شخصیت اصلی رمان دروازه سوسوکه نوناکا نام دارد که در خانهای زیر یک صخره در آرامش و بیسروصدا زندگی میکند. سوسوکه در انیمیشن پونیو پسری پنج ساله است که که در خانهای کوچک بالای یک صخره و روبهدریا زندگی میکند. هموست که پونیو را از داخل ظرف شیشهای نجات میدهد و تبدیل به دوست او میشود.