از نسل آخرین کارآگاه‌های نجیب‌زاده

۲۵ خرداد ۱۴۰۰
آدام دالگلیش شخصیت ۱۴ رمان معمایی پی‌دی‌جیمز است. صورتش را بپوشان اولین رمانی است که در آن ظاهر و در حقیقت اولین اثر پی‌دی جیمز که منتشر می‌شود. دالگلیش بازرس ارشد پلیس اسکاتلندیارد لندن است. آدمی منزوی، تودار و البته شاعر! از آن دست کارآگاه‌‌های با وقار و نجیب که قواعد اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی را رعایت می‌کنند؛ مودب و تحصیل‌کرده هستند و عموما در خانواده‌ای اصیل به دنیا آمده‌اند. دالگلیش را رفته رفته در رمان‌های دیگر جیمز می‌شناسیم.

در اولین داستان تنها ماجرای کارآگاه شدنش را می‌فهمیم. اینکه هفت سال پیش، بعد از حل کردن معمای قتل یک فاحشه متوجه می‌شود که کارآگاه خوبی خواهد شد؛ و بعدها، در داستان‌های دیگر خرده‌چیزهایی درباره‌ی گذشته‌اش می‌گویند: پدرش رئیس یک کلیسا در نورفولک بود. تنها رابطه خانوادگی وی با عمه‌اش، «جین دالگلیش» است که به او بسیار احترام می‌گذارد. دالگلیش پس از مرگ عمه‌اش، یک آسیاب بادی را در ساحل نورفولک به ارث می برد.

در رمان «خیال کشتن»، دومین رمان او، می‌فهمیم که چهارده سال پیش از این، زنش را موقع زایمان از دست داده و از آن موقع افکار خودکشی دارد. جیمز در یکی از مصاحبه‌هایش می‌گوید «زن دالگلیش را به‌خاطر زایمان می‌کشد چون نباید حواسش پرتِ خانواده شود و تنهایی‌ای که بعد از آن نصیبش می‌شود چاره‌اش غرق شدن در کارش است.»

از طرف دیگر، در رمان دومش نام دبورا ریسکو می‌آید، یعنی یکی از شخصیت‌های اصلی رمان صورتش را بپوشان که به نظر می‌آید توجه دالگلیش را به خودش جلب کرده و کارآگاه جاافتاده در داستان‌های بعدی تلاش می‌کند با او ارتباط برقرار کند. اما این رابطه هم به بلندا نمی‌کشد و و دبورا ترکش می‌کند. دالگلیش در نهایت، در آخرین کتاب از مجموعه داستان‌های جنایی‌اش به نام مریض خصوصی، بالاخره با زنی به نام اما لونهام ازدواج خواهد کرد.

او ظاهرا آدم خوش‌قیافه‌ای است. از او با صفت‌های بلند، تیره و خوش‌تیپ یاد می‌کنند و زنی او را به آقای دارسی، شخصیت جذاب رمان غرور و تعصب جین آستین شبیه می‌داند. از شواهد موجود چنین بر می‌آید که خیلی شباهتی به کارآگاهان خشن آمریکایی ندارد، رفتارهای ناپسند و غریب ازش سر نمی‌زند و همیشه با نزاکتی مثال‌زدنی برخورد می‌کند.

پی‌دی‌جیمز درباره‌ی مخلوقش آدام دالگلیش می‌گوید «من امیدوارم او شخصیتی ماندگار باشد، به همین دلیل دلیل ویژگی‌هایی را به او دادم که خودم تحسین‌شان می‌کنم، در واقع اول باید خودم دوستش داشته باشم.» در جای دیگری نیز گفته است « اگر مرد به دنیا آمده بودم دالگلیش نسخه‌ی ایده‌آلی بود از کسی که دلم می‌خواست باشم.»

دالگلیش نمونه‌ای متأخر از نسل کارآگاه‌های نجیب‌زاده است، یکی از اصلی‌ترین تم‌های داستان کارآگاهی در انگلستان. سر و کله‌ او سال‌ها بعد در مجموعه‌ دیگری از رمان‌های پی‌دی جیمز به عنوان کارآگاهی بازنشسته و با تجربه پیدا می‌شود. مجموعه‌ای که کارآگاهش این‌بار زن جوانی به نام کوردلیا گری است.
از نسل آخرین کارآگاه‌های نجیب‌زاده

سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.