روزهای داغ کودتایی

۲۳ بهمن ۱۳۹۹
آخرین کتاب ماریو بارگاس‌ یوسا درباره‌ی کودتای ۱۹۵۴ گواتمالا و سرنگونی ریاست‌جمهوری خاکوبو آربنس است. مردم گواتمالا سال‌های طولانی استبداد نظامی را با سال‌های طولانی مبارزه توانستند در  ۱۹۴۴ شکست دهند. خوزه ‌آره‌بالو که از سردمداران شورش علیه استبداد بود طی «اولین انتخابات آزاد در تاریخ گواتمالا» به نخستین رئیس‌جمهور مردمی گواتمالا تبدیل شد. او پیش از به‌قدرت‌رسیدن، وعده‌هایی مبتنی بر اصلاحات سیاسی و اجتماعی و کاهش استبداد داده ‌بود که به پشتوانه‌ی خاکوبو آربنس، وزیر دفاعش، توانست آن وعده‌ها را عملی کند. آربنس بعد از او لباس نظامی را از تن درمی‌آورد و دومین  رئیس‌جمهور مردمی گواتمالا می‌شود.

در اواخر دوران آره‌بالو و تشکیل دولت جدید است که نام گواتمالا برای اولین بار در مطبوعات آمریکایی دیده می‌شود. از مهم‌ترین اقدامات اقتصادی آره‌بالو و آربنس تعیین حداقل دستمزد و اصلاحات ارضی به نفع مردم گواتمالا بود. رسانه‌های آمریکایی با کشیدن پرده‌ای از خیال بر واقعیت، سیاست‌های دولت آربنس را در راستای سیاست‌های جهانی شوروی برای ورود به آمریکای‌ مرکزی و نفوذ کمونیسم در گواتمالا تبیین می‌کردند. ماجرای نفوذ کمونیسم در گواتمالا به قدری پیش می‌رود که در سال ۱۹۵۴ کودتایی به پشتوانه‌ی آمریکا در گواتمالا رخ می‌دهد. روزگار سخت روایت آن کودتا و پروپاگاندای مطبوعاتی پیرامونش برای وارونه نشان‌دادن واقعیت است.

راویِ روزگار سخت بارها خواننده را با نگاه آربنس آشنا می‌کند و نشان می‌دهد که به خلاف نظر منتقدانی که او و دولتش را به پیروی از شوروی و کمونیسم متهم می‌کردند، در تقابل و حتی مخالفت با کمونیسم برخاسته‌ بود و از مردم‌سالاریِ سرمایه‌دارانه دفاع می‌‌کرد. همه‌اش تکرار می‌‌کرد: «مثل آمریکا. چیزی که اینجا لازم داریم، این است».

داستان بر دو محور زمانی در حیات سیاسی-اجتماعی آمریکای‌ مرکزی و به‌طور خاص گواتمالا روایت می‌شود؛ بخشی از داستان به پایان دولت آره‌بالو و آغاز دوران خاکوبو آربنس اختصاص دارد تا کودتای ۱۹۵۴به فرماندهی کارلوس کاستیو آرماس ملقب به «رخ‌تبری» و استعفای آربنس، بخش دیگر روایت دوران پس از کودتاست، یعنی دوران ریاست‌جمهوری آرماس و صدالبته پایان‌یافتنش و عیان‌شدن خیانت‌ها و دخالت‌های سیا و آمریکا و درنتیجه، گریختن کسانی که در کودتا به مجازاتگران مقامات حکومت قبل تبدیل شده‌ و به مقام و منصبی دست ‌یافته ‌بودند.

روزگار سخت در شکل روایت بسیار به سور بز شبیه است. این شباهت البته تصادفی نیست و در جایی از داستان تروخیو دیکتاتور جمهوری ‌دومینیکن هم مشخصاً حضور دارد که یوسا در رمان سور بز مفصل به دوران حکومت او پرداخته ‌بود. داستان مارتیتا ملقب به ملکه‌ی زیبایی گواتمالا در روزگار سخت یادآور لحظاتی از رمان سور بز است. مارتیتا زنی است که به طریقی با آرماس آشنا می‌شود و به کاخ ریاست‌جمهوری وارد و تبدیل به زنی با نفوذ سیاسی و اجتماعی فراوان می‌‌شود. همچنین داستان دو مردی که در میخانه‌ای برای ترور آرماس برنامه‌ریزی می‌کنند یادآور لحظاتی از سور بز است.

در روزگار سخت خبری از روایت پیچیده‌ی گفت‌وگو در کاتدرال نیست و تمرکز اصلی نویسنده به‌جای بازی‌های زبان و روایی روی روایت تاریخی است. زبان یوسا هم پیرو موضوع داستانش صریح، بی‌پرده و حتی گاهی خشن و بی‌رحم است؛ شاید حقایق تلخ باید به زبانی تند و عصبی بیان شوند تا مخاطب را حساس کنند. داستان عمدتاً از دریچه‌ی روابط قدرت بیان می‌شود. راویْ شخصیت‌ها و موقعیت‌های فعلیِ سیاسی و اجتماعی آنان را شرح می‌دهد و همگام با آن، ماجراهای شخصیت‌ها از زبان خودشان روایت می‌شود.
روزهای داغ کودتایی

سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.