رمان بلند حالا میبینی چه سرعتی داریم روایت یک هفته از زندگی ویل، جوان بیستوششسالهای است که یکشبه پول کلانی به دست میآورد ولی از داشتن آنهمه پول معذب است و نمیداند باید با آن چهکار کند. او که یک تعمیرکار سادهی کمپانی لامپسازی است با عکسی ضد نور از لحظهی پیچاندن لامپ توی سرپیچ، تبدیل میشود به پولسازترین کارگر کمپانی. بهخاطر همین عکس، حدود ۳۲ هزار دلار گیرش میآید و تصمیم میگیرد در طول سفری یکهفتهای با هَند، پول را به آدمهای دیگری ببخشد. داستان، با سفر ویل و هند به کشورهای مختلفی از نیمکرهی شمالی تا نیمکرهی جنوبی در جهان جلو میرود و در لابهلای آن، گذشتهی مؤثر ویل در وقوع چنین سفری نیز روایت میشود.
هنوز چند ماه بیشتر از مرگ جک، دوست عزیز ویل که در یک تصادف رانندگی کشته شده، نگذشته است. افسوس و فقدانی که ویل تحمل میکند مهمترین دلیل او برای خلاصکردن خودش از شر پولی است که خیال میکند لیاقت داشتنش را ندارد. مرگ جک تا جایی بر تصمیم او تأثیر میگذارد که تصمیم میگیرد آدمها را بهطور تصادفی انتخاب کند و پول را بهشان ببخشد، چراکه جک هم بی هیچ دلیلی و بهشکل تصادفی برای مرگ برگزیده شده است. پیداکردن آدمهایی که بخشی از پول را به آنها ببخشند سهم بزرگی از کل روایت را به خود اختصاص میدهد، از برخوردهای تصادفی با آدمهایی که توی خیابان یا هتلها میبینند تا طراحی بازی برای کودکانی که بهدنبال پول بگردند.
حالا میبینی چه سرعتی داریم هرچند در ظاهر روایت سفر نشاطبخش و هدفمند رفقایی است که با جامعهی سرمایهسالار کنار نیامدهاند و از آن تبری میجویند، اما در باطن امر سفری اسطورهای است برای کنارآمدن با مسئلهی مرگ و سفری رهاییبخش از جهانی ناشناخته که تهدید مرگ هر لحظه به جان آدم چنگ میاندازد. ویل پیش از آغاز این سفر حداقل دو بار با تجربهی مرگ روبهرو شده است، یکبار مرگ ناگهانی رفیقش جک، و دیگری کتکخوردن از سه قلچماق در یک انباری تاریک تا سر حد مرگ. او ضعیف و ترسخورده پا به سفری میگذارد تا با بخشیدن پول بادآورده، قدرت از دست رفتهاش را به دست آورد. به همین دلیل است که به همراه هند دست به تجربههای خطرناک بسیاری میزنند، از بیرونپریدن از ماشینِ درحالحرکت گرفته تا پرتکردن خودشان از نوک یک درخت به درختی دیگر.
ساختمان رمان دیوید اگرز در حقیقت بر دو سفر بنا شده است، یکی سفر ماجراجویانهی ویل و هند به نقاط مختلف جهان و دیگری سفری که ویل در ذهنش سپری میکند و اغلب بهشکل واگویههایی طولانی تعریفشان میکند. با اینهمه نمیتوان رمان او را تنها به نوع رمان جادهای یا سفر وابسته دانست و سویههای دیگر آن را نادیده گرفت. شاید مهمترین ویژگی رمان تلفیق زبان، فرم و ژانرهای مختلف در ساختمان رمان جادهای است. به گفتهی منتقدان، در نخستین رمان دیوید اگرز، ردپای شاهکارهای ادبیات جهان، از پیکارسک مشهوری چون دونکیشوت تا زبان ویژهی همینگوی و داستانهای کوتاه سلینجر دیده میشود.
سبد خرید شما خالی است.