"هانا آرنت یکی از اثرگذارترین نظریهپردازان سیاسی قرن بیستم است. او در سال ۱۹۰۶ در خانوادهای یهودی در آلمان متولد شد. پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی، در سال ۱۹۲۴ وارد رشتهی فلسفه در دانشگاه ماربورگ شد. در این مقطع مارتین هایدگر استاد آرنت بود و تأثیر فکری و عاطفی عمیقی بر او گذاشت، هرچند بعدها به دلیل حمایت هایدگر از رژیم نازی، میان آن دو شکاف تلخی افتاد. آرنت در سال ۱۹۲۶ برای گذراندن دورهی دکتری خود به دانشگاه هایدلبرگ رفت و رسالهی خود را دربارهی مفهوم عشق در اندیشة آگوستین قدیس، زیر نظر کارل یاسپرس نوشت. آشنایی با یاسپرس، سرآغاز یک دوستی عمیق و طولانی میان آنها بود. پس از بهقدرترسیدن نازیها و بالاگرفتن یهودستیزی در آلمان، آرنت مدت کوتاهی به دست گشتاپو بازداشت شد. بهمحض آزادی، از آلمان گریخت و مدتی در چکسلواکی، سوئیس و فرانسه زندگی کرد. بعد از اشغال فرانسه به دست نازیها در سال ۱۹۴۰، آرنت با همسر دومش، هاینریش بلوخر، به آمریکا پناه برد و آنجا مشغول تدریس فلسفه در دانشگاههای مختلف و نوشتن مهمترین آثار خود، ازجمله ریشههای توتالیتاریسم، وضع بشر، در باب انقلاب، آیشمن در اورشلیم و در باب خشونت، شد. آرنت را فیلسوف سیاسی میدانند، اما او ترجیح میداد فیلسوف ندانندش و در یکی از مصاحبههایش گفته بود: «اگر کاری که میکنم را یک شغل تعریف کنیم، ترجیح میدهم نظریهپرداز سیاسی باشم.» او یکی از نخستین نظریهپردازانی بود که توتالیتاریسم را بهعنوان شکل تازهای از حکومتهای خودکامه مطرح کرد و به ابعاد آن پرداخت. همزمان نیز دربارهی مفاهیمی همچون «امپریالیسم» پژوهشهای راهگشایی انجام داد. اندیشیدن کلید زندگی آرنت بود، او به خرد و منزلت آدمی معتقد بود. برای آرنت کلمات اهمیت داشتند، زیرا او معتقد بود انسان با کلمات میاندیشد و برای انسان زندگی در کنار یکدیگر با کلمات ممکن است. آرنت در دسامبر ۱۹۷۵ در سن ۶۹ سالگی براثر حملهی قلبی درگذشت. "
سبد خرید شما خالی است.