تدفینپارتی روایت روزهای پایانی زندگی هنرمندی روس به نام آلیک است که به امید روزگاری بهتر به آمریکا مهاجرت کرده است. آلیک خلقوخوی خاصی دارد، آنقدر سرزنده و خونگرم است که آپارتمان عجیبش در نیویورک میعادگاهی است امنوامان برای دوستانی که چون او مهاجرند و بیپناه. اغلب این دوستان زنان روسی هستند که یا خویشاوندند یا معشوقهای که در مسکو یا نیویورک یافته و پیوندی بینشان درگرفته است. بخش مهمی از رمان، روایت سرگذشت پُرآبوتاب این شخصیتها و ارتباط پیچیدهشان با آلیک است. نینا، همسر دائمالخمری که در خاطرات جوانیاش غرق شده و اصرار دارد آلیک پیش از مرگ غسل تعمید کند. فیما، دکتری که به هوای گرفتن تخصص پزشکی به آمریکا آمده است. ایرینا، آکروباتباز سابق سرخوش که حالا وکیل شده و دختری دارد که نمیگوید پدرش کیست یا شاید هم نمیداند. والنتینا، زنی که با یک آمریکایی بیرغبت بهزنان ازدواجی صوری کرده تا به آمریکا بیاید و بسیاری دیگر که هریک گذشتهای با آلیک داشتهاند و مجذوب شخصیت او بودهاند. بیماری مرموز آلیک و جاندادنش بهانهای میشود تا این جماعت غریب گرد هم بیایند و یکبهیک به پرستاری و مراقبت از او مشغول بشوند. ازاینحیث آلیک و خانهی کوچکش در نیویورک، وطنی است که آنها از دست دادهاند و دوباره در تکهای دیگر از دنیا به چنگ آوردهاند.
آخرین روزهای زندگی آلیک همزمان است با کنارهگیری گورباچف و انحلال حزب کمونیست، یعنی آگوست ۱۹۹۱. روزهایی که اتحاد جماهیر شوروی در حال فروپاشی است و گورباچف در تلاش برای حفظ اتحاد. بدنهی اصلی داستان اولتسکایا با روزهایی از تاریخ شوروی گره خورده است که گورباچف به خانهی ییلاقیاش در فورس سفر کرده است و تعدادی از تندروها با اعلام وضعیت فوقالعاده کودتا کردهاند. آنها ادعا میکنند گورباچف چنان بیمار است که قادر به در دستگرفتن امور نیست، درحالیکه او در بازداشت خانگی است و تمام راههای ارتباطیاش را بستهاند. خبرگزاریهای سرتاسر دنیا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را پوشش میدهند و دوستان آلیک در کنارش به تلویزیون خیره شدهاند.
تعدد شخصیتهای رمان نهچندان بلند تدفینپارتی فرصت ویژهای در اختیار نویسنده قرار داده است تا از خلال روایتهایی فرعی، گذشته و حال این مهاجران را بکاود و از این طریق هم در تاریخ پرهیاهوی روسیه پرسه بزند و هم از آداب چیرهشدن بر روزهای پریشانی مهاجرت بگوید.
نویسنده در کنار موضوعات کلانی چون تاریخ و مهاجرت به مسائلی چون زبان و دین هم پرداخته است، همانطور که همیشه، تاریخ روسیه درگیر دو دین یهود و مسیح بوده و زبان هم باری بر دوش مهاجران. یکی از درخشانترین صحنههای تدفینپارتی مواجههی یک کشیش و یک خاخام در خانهی آلیکِ آتهئیست است که بدل به مناظرهای سراسر طنز و کنایه میشود.
فرم روایی تدفینپارتی نیز از ویژگیهای مهم آن است، داستان در دو سطح زمانی میگذرد، زمان حال که در خانهی آلیک است، و گذشتهی شخصیتها که در لابهلای زمان حال بافته میشود و روایت را جلو میبرد. بخش بزرگی از رمان همین قطعههای کوتاه مربوط به گذشتهاند که در ابتدا مانند تکههای پازلی درهمریخته هستند، اما با پیشرفت قصه یکبهیک کنار هم قرار میگیرند و نهتنها معمای روابط پیچیدهی داستان را حلوفصل میکنند که ساختمان محکم و سنجیدهی داستان را به رخ میکشند.
سبد خرید شما خالی است.